وصال

  • خانه 

تقارن نوروز و ماه رمضان

14 فروردین 1402 توسط پرستوی مهاجر

تقارن نوروز و ماه رمضان

صداهای ممتد مادرم در گوشم می پیچید که می گفت بلند شو، سحری دیر میشود! آخر دختر چرا سحری آماده نکردی ؟
مژه هایم را از هم باز کردم ،نور لامپ چشم هایم را میزد، دستم را سایه بان چشمهایم کردم و کورمال کورمال دستم را روی زمین کشیدم تا عینکم را پیدا کنم ، گیج بودم برخاستم تا وضو بگیرم.
ما سه برادر و دو خواهر بودیم
به خاطر اینکه در ترافیک جلوی دستشویی گیر نکنیم در بیدار شدن از هم سبقت می گرفتیم و بدا به حال آخرین نفری که بیدار می‌شد .
با چشمانی که از بیخوابی خونی شده بود سر سفره نشستم چند وقتی بود قسمت خاکستری مغزم کم لطفی می کرد و به طرفه العینی همه چیز را به فراموشی می سپرد، یادم آمد که که دیشب برای سحر برنج خیس کرده بودم و بقیه اش را خودتان حدس بزنید ..
از شرمندگی سر بلند نکردم، صدای گام های مادرم مرا وادار کرد که سر بلند کنم و ببینم مادرم در عوض بی فکری من چه فکری کرده است !در دست هایش کاسه ای پر از تخم مرغ رنگی بود! آخ ، من به فدایت کدبانوی قلبم !
سرم را چرخاندم؛ جای خالی تخم مرغ رنگی سر سفره هفت سین به من چشمک میزد. لبخند کج و معوجی ای روی لب هایم شکل گرفت به لطف تقارن نوروز و ماه مبارک رمضان امروزبی سحری نماندیم.

#به_قلم_خودم
#روایت_زن_مسلمان

✍️پرستوی مهاجر

 نظر دهید »

قافله بی ارباب

13 فروردین 1402 توسط پرستوی مهاجر
قافله بی ارباب

یازده شد عدد ماه و دلم بی تاب است.
که از این روز به بعد قافله بی ارباب است.

 نظر دهید »

شغل بدون مرخصی

11 فروردین 1402 توسط پرستوی مهاجر

#روایت_زن_مسلمان
#مادرانه

من یک مادرم.
شغلم خانه داری است ، صبح ، هنگام اذان بر میخیزم و کمتر فرصت میکنم تا شب چشمی بر هم بیاسایم؛ حدود ساعت شش مشغول آماده کردن صبحانه میشوم، صدای فس فس کتری و بخار خارج شده از آن نشان از زندگی میدهد.
کثیفی های ظروف را به دست آب سپردم ، جارو برقی را روشن کردم و ویژ ویژ تمیزی را مهمان فرش های مان کردم.
باید ناهار را آماده کنم ، وضو میگیرم و مشغول نگینی خرد کردن پیاز ها میشوم ! ترکیب وضو با غذا عجب ترکیب دلچسبیست ! مثل چیپس و ماست موسیر !
الحمدالله در عوض نداشته های مان هر روز غذای نذری داریم، مدیونید فکر کنید هر روز در حسینیه ای هستیم و در صف طولانی نذری؛ هر روز که وارد آشپزخانه میشوم نیت میکنم و غذای نذری به نیت یک معصوم آماده میکنم و عطر ، بو و برکت را از آن حضرت میخواهم، امروز هم مهمان سفره ی سراسر نعمت کریم اهل بیت ، امام حسن مجتبی (ع) هستیم ! به امید آنکه هر کجا خطا رفتیم ایشان دستمان را بگیرند.

✍️پرستوی مهاجر

 4 نظر

الهی العفو

10 فروردین 1402 توسط پرستوی مهاجر
الهی العفو

یٰا مَنْ فی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخَاطِئُونَ

ای آنکه خطاکاران در عفوش طمع ورزند ..

#جوشن_کبیر🌱

 نظر دهید »

مرا ببخش

09 فروردین 1402 توسط پرستوی مهاجر
مرا ببخش

خدایا اگر گذشت کنی ، پس سزاوار تر از تو به گذشت کیست ؟

الهی العفو..

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

وصال

جستجو

موضوعات

  • همه
  • استوری
  • بدون موضوع
  • عکس
  • عکسنوشته
  • متن
  • پوستر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس